جدول جو
جدول جو

معنی خبان یمن - جستجوی لغت در جدول جو

خبان یمن
(خُبْ با)
نام قریتی است به یمن در وادی خبان. گویند این قریه در حران است و آنرا ’قریه الاسود الکذّاب’ و ’کهف’ نامند. (از معجم البلدان یاقوت)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

شهری است در خاک مهره از زمین نجد در اقصای یمن. (معجم البلدان)
لغت نامه دهخدا
(بِ)
شهری به یمن. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب) (از معجم البلدان)
لغت نامه دهخدا
(زَ بَ)
دهی است بجند. از آن ده است زید بن عبداﷲ فقیه و زیاد بن میسور. (منتهی الارب). از قریه های جند یمن است. (از تاج العروس). زبران قریه ای است واقع بر پشته ای نزدیک به یمن. (از معجم البلدان)
لغت نامه دهخدا
(مَ)
دهی است از دهستان کامفیروز بخش اردکان شهرستان شیراز، واقع در 54 هزارگزی شمال خاوری اردکان و کنار راه فرعی پل خان به خانی من. این ناحیه در جلگه قرار دارد و آب و هوایش معتدل و مالاریایی و دارای 812 تن سکنه است که شیعی مذهب و به فارسی لهجۀ لری سخن میگویند. ده خانی من از رود خانه کر مشروب میشود و محصولش غلات و برنج است. شغل اهالی کشاورزی و راهش فرعی و بدانجا یک دبستان است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7)
لغت نامه دهخدا
(شَ)
نام محلی است در یمن و برای عطریات و ادویۀ گرانبها معروف به وده و اهالی آن به واسطۀ فروش آنها بسیار دولتمند و بامکنت بودند. (از قاموس کتاب مقدس). در یکی از کتیبه های مصری که به خط میخی نوشته شده اسم مملکتی برده شده که به زبان مصری آن را شبا مینامیدند و باید سبا باشد که در عربستان جنوبی بود. (ایران باستان ج 1 ص 570 و 569). رجوع به سبا شود
لغت نامه دهخدا